سربازان جنگ نرم

امام خمینی(ره): ما مرد جنگیم .

سربازان جنگ نرم

امام خمینی(ره): ما مرد جنگیم .

نویسنده نیویورک‌تایمز:حتی تصور تغییر حکومت در ایران را نکنید


خبرگزاری فارس: یک نویسنده آمریکایی با اشاره به اغتشاشات پس از انتخابات، ایده "تغییر رژیم " در ایران را بیش از حد خوش‌بینانه توصیف کرد و با ارائه دلائلی به دولت‌های غربی توصیه کرد که حتی تصور این موضوع را نکنند.


به گزارش فارس، "دیلیپ هیرو "، نویسنده روزنامه‌های دست راستی نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پُست در آمریکا با انتشار مقاله‌ای در پایگاه اینترنتی "آسیاتایمز "، به دوستان غربی خود توصیه کرد که حتی فکر تغییر رژیم در ایران را نیز نکنند. هیرو در این باره نوشت، اعتراضات در ایران دچار یکنواختی شده است و مخالفان در ایران فاقد یک درخواست واحد و عمده هستند.
مقاله‌نویس مذکور با اشاره به تعداد اندک افراد شرکت‌کننده در مخالفت با دولت ایران می‌نویسد، معترضان تهران در حال حاضر همچنان از همان افراد ساکن شمال این شهر هستند چرا که در میان معترضان به ندرت زنی را می‌بینید که پوشش و حجاب کامل داشته باشد؛ پوششی کامل که بیشتر زنان در جنوب شهر از آن استفاده می‌کنند.

* * * * *
نویسنده این گزارش ادامه می‌دهد: تصاویر معترضان در ایران که با نیروهای انتظامی مواجه می‌شوند، بعضا تحسین و همدلی ناظرین در غرب را بر می‌انگیزد. چنین تصاویری همچنین این فرضیه را در ذهن برخی در غرب ایجاد می‌‌کند که این می‌تواند مقدمه‌ای برای تغییر رژیم در تهران و تکرار تاریخ باشد. اما چنانچه به این فرضیه هدفمند بنگریم، متوجه خواهیم شد که بیش از حد خوش‌بینانه است. چرا که چنین فرضیه‌ای تفاوت‌های اصلی میان رویدادهای کنونی و وقایعی که در سال‌های 56 و 57 رخ داد را نادیده گرفته است؛ تفاوت‌هایی اساسی که به سرنگونی شاه ایران و تاسیس جمهوری اسلامی به رهبری آیت‌الله خمینی[ره] انجامید.

وی افزود: تاریخ نشان می‌دهد که یک جنبش انقلابی زمانی به پیروزی می‌رسد که 2 عامل مهم در کنار یکدیگر وجود داشته باشند؛ نخست اینکه چنین جنبشی از حمایت ائتلاف سطوح اجتماعی متفاوت برخوردار باشد و عامل دوم نیز اینکه چنین ائتلافی موفق به فلج کردن دستگاه حکومتی وقت شود.

این نویسنده آمریکایی تاکید می‌کند: امروز مساله‌ای که مطرح می‌شود این است که آیا اعتراضات خیابانی اخیر در ایران که به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری آغاز شد، یک یا چند بخش جامعه ایران را درگیر کرده است یا خیر. شواهد تا کنون نشان می‌دهد حتی با وجود اینکه این اعتراضات برای اولین بار به روز مقدس عاشورا نیز کشیده شد، اعتراضات در ایران دچار یکنواختی شده است.
تا کنون آنچه مسلم است این است که تعداد زیادی از معترضان متعلق به قشر مرفه جامعه و از میان ساکنان شمال تهران هستند؛ کسانی که اغلب خویشاوندانی نیز در غرب اروپا و آمریکای شمالی دارند و اغلب تعطیلات خود را در غرب می‌گذرانند و به خوبی می‌توانند زبان انگلیسی را صحبت کرده و با رایانه به خوبی کار می‌کنند.
در پائیز سال 55 نیز چنین افرادی در اعتراضات خیابانی علیه شاه شرکت داشتند اما تفاوت عمده در تعداد این قشر بود. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون در ایران با انفجار جمعیت متقاضی تحصیلات عالیه مواجه بوده‌ایم. در شرایطی که در سال‌های بین‌ 57 تا 77 جمعیت ایران دو برابر شد، شمار فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها 9 برابر شد و از حدود 430 هزار نفر در سال 57 به حدود چهار میلیون نفر در سال 77 رسید. شاید این بتواند توضیحی برای حجم وسیع اعتراضات و ظاهر یکپارچه آنان باشد.

دیلیپ هیرو می‌افزاید: حال سئوالی که کارشناسان باید پاسخ آن را بدهند این است که آیا طی 6 ماه گذشته تعداد قابل توجه مردم از نواحی جنوب تهران که حدود 6 میلیون نفر جمعیت دارد (در حالیکه جمعیت کل شهر تهران تنها حدود 9 میلیون است) نیز به این اعتراضات پیوسته‌اند؟ پاسخ این سئوال نیز تا حدودی روشن است و آن این است که خیر. معترضان تهران در حال حاضر نیز همچنان از همان افراد ساکن شمال این شهر هستند چرا که در میان معترضان به ندرت زنی را می‌بینید که پوشش و حجاب کامل داشته باشد؛ پوششی کامل که بیشتر زنان در جنوب شهر از آن استفاده می‌کنند. و در عوض، آرایش‌های فراوان زنان در میان معترضان قابل توجه است.
بازار همراه با بافت تجاری، فرهنگ اسلامی و سیاسی‌اش همواره به عنوان پشتوانه اقتصادی ملت ایران مطرح بوده است و نمی‌توان نقش بازار را در وقوع رویدادهای پیش از انقلاب اسلامی در ایران نادیده گرفت. اما آیا هم‌اکنون نیز تاجران بازار تهران در اتحاد با معترضان اقدام به بستن مغازه‌هایشان کرده‌اند همانطور که در دوران جنبش‌های ضدشاه دست به این اقدام زدند؟ البته به نظر نمی‌رسد چنین اتفاقی دوباره روی دهد.

تا کنون مخالفان دولت ایران توسط "میر حسین موسوی " و "مهدی کروبی " کاندیداهای مغلوب انتخابات ریاست‌جمهوری رهبری شده‌اند، که البته هیچ یک از آنها کاریزما و یا جایگاه مذهبی را که آیت‌الله خمینی در دوران پیش از انقلاب داشت، ندارند. علاوه بر این، در حال حاضر مخالفان در ایران فاقد یک درخواست واحد و عمده هستند در حالی که پیش از انقلاب اسلامی آیت‌الله خمینی تمام نیروهای مخالف شاه را در رابطه با یک هدف متحد کرده بود؛ و آن هدفی نبود جز خلع شاه از سلطنت.

این نویسنده غربی می‌افزاید: امروز، شعار رایجی که معترضان سر می‌دهند، "مرگ بر دیکتاتور " است. اما این نیز قطعا هدف هیچ یک، نه موسوی و نه کروبی نیست. موسوی اخیرا در وب‌سایت خود خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و اصلاح قانون انتخاباتی و همچنین محقق ساختن آزادی بیان، اجتماعات و آزادی مطبوعات همانطور که در قانون اساسی ایران آمده است. به طور خلاصه وی خواستار اصلاح نظام کنونی است و نه براندازی آن.
در شرایط کنونی، مکانیسمی در قانون اساسی ایران برای حذف رهبری وجود دارد و به طور متداول مجلس خبرگان رهبری با 86 عضو آن اختیار انتصاب و عزل رهبر ایران را داراست. هم‌اکنون "علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی " ریاست مجلس خبرگان را برعهده دارد که به عنوان یکی از مشاوران نزدیک آیت‌الله خمینی، از سطح اعتبار انقلابی همتراز با آیت الله خامنه‌ای برخوردار است. رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری از کاندیدا شدن موسوی با پشتیبانی مالی و برنامه‌ریزی استراتژیک حمایت کرد. در حال حاضر، اگر وی تصمیم بگیرد می‌تواند خواستار تشکیل جلسه اضطراری مجلس خبرگان شود تا بدین طریق در خصوص بحران کنونی ایجاد شده به دلیل اختلافات در سطوح عالی دولت ایران گفت‌وگو کنند. اما به طور معمول مجلس خبرگان تنها دو بار در سال تشکیل جلسه می‌دهد و رفسنجانی که سیاستمداری زیرک است ابتدا شخصا با اعضای عالیرتبه این مجلس مشورت خواهد کرد تا اوضاع را بسنجد. بسیار بعید به نظر می‌رسد که وی موفق به کسب حمایت کافی برای تشکیل این جلسه ویژه شده باشد.

در سطح عوام (مردم عادی) نیز تعداد کثیر وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها به ندرت به رهبر معظم ایران می‌پردازند. آنها بیشتر بر برجسته‌ کردن سرکوب دولت ایران و بحث در این خصوص که دولت به شدت از ریشه‌های اسلامی و وعده‌های انقلابی عدالت، آزادی و استقلال فاصله گرفته است، متمرکز شده‌اند. انتقادهای آنان تنها یکی از جنبه‌های مهم شرایط حاضر را پوشش می‌دهد.

نویسنده آمریکایی تاکید می‌کند: اینها برای انجام تغییر رژیم، کافی نیست. یک جنبه مکمل دوم، توضیح برخی ویژگی‌هایی است در خصوص اینکه معترضان چگونه می‌خواهند به دیدگاه تغییر که مد نظر آنها است در عمل برسند. حداقل، مخالفان باید این مساله را به بحث بگذارند؛ اقدامی که هم‌اکنون در حال انجام آن نیستند. این رفتار دیر یا زود راهی را برای مصالحه با محمود احمدی‌نژاد خواهد گشود؛ مصالحه‌ای که ممکن است به تشکیل دولت وحدت ملی متشکل از طرفداران احمدی نژاد و رهبران مخالف وی بیانجامد.

یک تفاوت عمده میان شرایط کنونی در سال 2010 و اوضاع در سال 57 این است که هم‌اکنون اینترنت فرصت خوبی را برای انجام چنین مباحثاتی که تا یک دهه پیش حتی انجام آن نیز غیرقابل تصور بود، فراهم کرده است. از طرف دیگر جنبش انقلابی در سال 57 و جنبش کنونی در این ایده مشترک هستند که باید از روزهای مذهبی شیعه و همچنین مراسم چهلم و مراسم مشابه استفاده سیاسی کرد. و اساسا شخص آیت‌الله خمینی در به‌کارگیری چنین تاکتیک‌هایی پیشگام بود. برای مثال وی از چهلمین روز عزاداری برای شهدای دوران رژیم شاه استفاده می‌کرد تا جمعیت‌های بزرگ‌تر و بزرگتری را به خیابان‌ها بکشاند. تلاش‌های رهبران مخالفان امروز نیز در تقلید از الگوی [آیت‌الله]خمینی موفقیت آمیز نبوده است و این اساسا به این دلیل است که این گروه فاقد یک رهبر مذهبی در مقام و منزلت [آیت‌الله]خمینی است.
ضربه تقریبا کشنده‌ای که [آیت‌الله]خمینی به رژیم شاه زد، از فتوای وی نشأت می‌گرفت که حکم می‌کرد تیراندازی به معترضان غیرمسلح برابر با تیراندازی به نسخه‌ای از قرآن مقدس است. بیشتر نظامیان شاه که شیعه و اغلب نیز جوان بودند، فتوای [آیت‌الله] خمینی را پذیرفتند. بسیاری از آنان قبلا ایمان خود را به فرماندهانشان، پس از اینکه در شهریورماه 57 کارکنان بانک اعلام کردند که افسران عالیرتبه ارتش مقادیر زیادی وجه نقد به خارج منتقل کرده‌اند، از دست داده بودند. جای تعجب ندارد زمانی که شاه، ایران را در دی‌ماه 57 ترک کرد، توان نظامی ارتش از 300 هزار نفر به تقریبا کمی بیشتر از 100 هزار نفر کاهش یافت و این اساسا به دلیل فرار نظامیان از ارتش ایران در آن زمان بود.
در مقابل، شواهد اندکی وجود دارد که نیروهای انتظامی کنونی ایران - شامل نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروهای بسیج و یا نیروهای پلیس- دچار تردید شوند هنگامی که به آنها فرمان داده می‌شود تا تظاهرات‌کنندگان را پراکنده کنند. دولت ایران نیز به نوبه خود از خطر کشتن تظاهرات‌کنندگان و تکرار یک واقعه تاریخی آگاه است و تاکنون مراقب بوده که کمترین میزان استفاده از تیراندازی را در پراکنده کردن جمعیت‌های معترضان داشته باشد.

در طول 12 ماه جنبش انقلابی که از سال 56 آغاز شده بود و تا بهمن 57 نیز ادامه داشت، استفاده بدون تبعیض از تیراندازی توسط رژیم شاه به کشته‌شدن حدود 10 هزار نفر طبق آمار دولتی (و 40 هزار نفر براساس آمار مخالفان) انجامید. در شرایطی که در 6 ماه اعتراضات زمان حال در مجموع و آن هم براساس آمارهای منتشر شده توسط مخالفان، تنها 106 تن کشته شدند.

اگر این برداشت از اوضاع کنونی در ایران تنها بر پویایی‌های سیاسی داخلی متمرکز شده باشد، این قطعا به این معنی نخواهد بود که نیروهای خارجی مهم نیستند. با توجه به اهمیت ژئواستراتژیک ایران در منطقه و جهان، هر اقدامی از جانب دولت‌های غربی علیه ایران مستلزم تغییر چشمگیر در اوضاع داخلی ایران است. چنانچه برای مثال قدرت‌های غربی موفق به افزایش تحریم‌های اقتصادی علیه ایران از طریق شورای امنیت سازمان ملل شوند، مخالفان نیز بدون تردید اعتراضات خود را متوقف کرده و با دولت احمدی‌نژاد برای مواجه شدن با یک تهدید ملی تحت لوای میهن‌پرستی همکاری کنند.

دیلیپ هیرو "، نویسنده روزنامه‌های نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پُست در پایان نوشت: ایرانیان که از یک تاریخ غرورآفرین 6 هزار ساله برخوردارند، نشان داده‌اند که در عصر جدید در ملی‌گرایی ثابت‌قدم هستند. این یک حقیقت ساده است که رهبران در غرب نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد